که به سردی گرائیده مجروح

فیلم دستگیری شرور سابقه‌دار تنکابن ...

22 小时之前 فیلم دستگیری شرور سابقه‌دار تنکابن. ساری - ایرنا - شرور سابقه‌دار تنکابن که با سلاح سرد و قدرت نمایی چند شهروند را مجروح کرده بود، دستگیر و به مراجع قضایی تحویل شد. به گزارش خبرنگار ایرنا از ...

** زمین‌گیر کردن اوباش تبر به دست در ...

4 小时之前 فرمانده انتظامی شهرستان تنکابن گفت: شرور سابقه‌دار تنکابن که با تبر چند شهروند را مجروح کرده بود، دستگیر و به مراجع قضایی تحویل شد. به گزارش خبرگزاری موج مازندران. ، سرهنگ بهادر دیلمی اظهار ...

ضارب روحانی ۷۵ ساله دستگیر شد/ حمله ...

19 小时之前 وی افزود: با تحقیقات انجام شده مشخص شد که راننده یک دستگاه خودروی سواری هنگام رانندگی با یک روحانی ۷۵ ساله درگیر و پس از پیاده شدن از خودرو و تهدید وی، با استفاده از سلاح سرد این روحانی را مجروح و از صحنه جرم متواری شده است.

ضارب روحانی ۷۵ ساله دستگیر شد/ حمله ...

خبرگزاری صدا و سیما نوشت: وی افزود: با تحقیقات انجام شده مشخص شد که راننده یک دستگاه خودروی سواری هنگام رانندگی با یک روحانی ۷۵ ساله درگیر و پس از پیاده شدن از خودرو و تهدید وی، با استفاده از سلاح سرد این روحانی را مجروح و ...

گنجور » سعدی » دیوان اشعار » غزلیات ...

غزل شمارهٔ ۵۵۹. چون است حال بستان ای باد نوبهاری. کز بلبلان برآمد فریاد بی‌قراری. ای گنج نوشدارو با خستگان نگه کن. مرهم به دست و ما را مجروح می‌گذاری. یا خلوتی برآور یا بُرقَعی فروهِل. ور نه به شکل شیرین شور از جهان برآری. هر ساعت از لطیفی رویت عرق

دستگیری شرور سابقه‌دار تنکابن / با ...

1 天前 00:00. به گزارش رکنا، سرهنگ بهادر دیلمی فرمانده انتظامی شهرستان تنکابن روز دوشنبه اظهار کرد: یکی از اخلال گران نظم و امنیت و از اراذل و اوباش سابقه دار تنکابن که اقدام به نزاع و درگیری خیابانی می ...

دستگیری شرور سابقه‌دار تنکابن / با ...

17 小时之前 00:00. به گزارش رکنا، سرهنگ بهادر دیلمی فرمانده انتظامی شهرستان تنکابن روز دوشنبه اظهار کرد: یکی از اخلال گران نظم و امنیت و از اراذل و اوباش سابقه دار تنکابن که اقدام به نزاع و درگیری خیابانی می ...

امام جماعت رشت مجروح شد

گنجور » حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۵۴

غزل شمارهٔ ۳۵۴. به مژگان سیَه کردی هزاران رِخنه در دینم. بیا کز چَشمِ بیمارت هزاران دَرد برچینم. الا ای همنشینِ دل که یارانت بِرَفت از یاد. مرا روزی مباد آن دَم که بی یادِ تو بنشینم. جهان پیر است و بی‌بنیاد از این فرهادکُش فریاد. که کرد افسون و